شب بود و ماه در آسمان ناپیدا. چراغ از دستم افتاد و در ره لیلی، مانع افتاد. دلم هزار پاره شد. ناگریز و بیاختیار فاش شد آنچه بین من و او بود. ناگهان برقی از منزل عشاق درخشید و هزار عاشقانه نو شد.
غم خود بردم از یاد.
روز شد؛ ماه عشاق در زمین و آسمان پیدا.
درباره این سایت