خیلی دوست دارم به جای غریبانه نوشتن‌های گاه و‌ بی‌گاه، آدم‌هایی، هر چند انگشت‌شمار، باشند که حرفهایم را ناگفته بخوانند و آنطور که باید و هستم، حالم را بفهمند و بدون تحقیر، ترحم یا که برچسب زدن و بی انصافی کردن، با من همدلی کنند و خودم را نشانم دهند. گره‌های جانم را یکی یکی به لطف‌شان باز کنند‌، یا که آرامشی از جنس ایمان نصیبم. 

.

انگار که فرسنگ‌ها از خواسته‌ام دورم، از خودم. 

.

.

.

تمامِ ناقص و شرمسارِ منِ سیاه‌رو، در آستانِ بی‌کران شما؛ همیشه‌رفیق.

.

.

.هر دم، هزاران بار،
خودت را
به یادم بیاور.

من به یاد تو تشنه‌ترینم، محتاج‌ترین.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها